پشتیبانی

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ من عاشق محمد(ص) هستم خوش آمد میگویم ... یا ایهاالعزیزتر از یوسف یا آخرین امید بشر برگرد در غرب و شرق این همه دلتنگان رویی به مهر و ماه می‌اندازند..

 

 

من عاشق محمد هستم....

       من عاشق انسانی هستم که عاشق همه بود

            که دلش می گرفت اگر دل یک مورچه می شکست        

                     و اشک می ریخت اگر کودکی زمین می خورد

   من عاشق محمد هستم

       انسانی که دست هایش میوه های ملکوت را می چید

                    و آغوشش معنای همه مهربانی های عالم بود

                         نان را می بوسید و می خورد

                               و آب را آیینه می کرد و می نوشید

  من عاشق محمد هستم...

                چون محمد، حقیقت عشق و عاشق و معشوق است......

 

 

سه شنبه 27 بهمن 1398برچسب:من عاشق محمدم , پیامبر ,

[ ]

سؤال:

آیا حضرت محمد(ص) در نماز بر خودش هم صلوات می‌فرستاد؟

 

جواب:

آری، در روایات آمده است که پیامبر(ص) در نمار برای خود صلوات می‌فرستاد، از جمله:

کعب بن عجره روایت کرده است که پیامبر(ص) در نماز این گونه صلوات می‌فرستاد: «اللهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد کما صلّیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمیدٌ مجید».(1)

 

این صلوات از دو بخش تشکیل شده است:

بخش اوّل : اللهم صلّ علی محمّد وآل محمّد، بخش دوّم: کما صلّیت علی ابراهیم و آل ابراهیم انّک حمیدٌ مجیدٌ.

آنچه در نماز واجب است، قسمت اوّل آن است و قسمت دوم ( چه در نماز و چه در غیر حال نماز) مستحب است.

 

--------------------------------------

(1) بحارالأنوار، ج82 ، ص 279

سه شنبه 27 بهمن 1394برچسب:نماز , صلوات , حضرت محمد (ص),

[ ]

 

ما خودمون خراب مي‌كنيم، و دنبال هواهاي نفساني مي‌رويم و بعد خراب مي‌شود. وقتي كه خراب شد و آلوده شديم، بنا مي كنيم به پيداكردن يك شخص به نام شيطان كه بندازيم گردنش، و يا مي‌گویيم ما را خوب تربيت نكردند،

يك‌بار پس از نماز در بين راه مسجد و منزل بوديم كه بنده خدايي به همراه ايشان آمد و با اصرار می گفت كه من مي‌خواهم آدم بشوم ولی نمي‌شود، آقا فرمودند: چه کسی نمی گذارد؟ گفت: شيطان. حضرت استاد ناگهان با تغيّر به سوي او روي گردانيده و فرمودند: كو؟ کجاست؟ بنده خدا گفت کی؟ ایشان گفت: شیطان کو؟! تا دستش را بشكنم، كوش؟ و ادامه داد: شيطان كاري ازش مي‌آيد؟ خودت نمي‌خواهي، خودت را درست كن!

روي همين برخورد، يك مقدار توجّه كنيم! ما خودمون خراب مي‌كنيم، و  دنبال هواهاي نفساني مي‌رويم و بعد خراب مي‌شود. وقتي كه خراب شد و آلوده شديم، بنا مي كنيم به پيداكردن يك شخص به نام شيطان كه بندازيم گردنش، و يا مي‌گویيم ما را خوب تربيت نكردند، ما را عقده‌اي بار آوردند، كمبود محبّت داشتيم. ممكن است بعضي از اين‌ها درست باشد، ولي اين‌طور هم نيست كه ما هر خراب كاري کردیم بتوانيم بيندازيم گردن يك شخص يا يك گروهي و يا عده‌اي و يا محيط و وراثت و ... . البته همه آن‌ها بي‌تأثير نيستند ولي اين‌طور هم نيست كه همه انحرافات ما را گردن بگيرند بالاخره ما داراي حقّ اختيار و امتياز نيز هستيم.

حجت الاسلام و المسلمین آقاتهرانی

سه شنبه 27 بهمن 1394برچسب:آیت الله بهجت , شیطان , نماز , مسجد ,

[ ]

 

يکي از مسائل مهم و اساسي در علم اخلاق، چگونگي تمييز رذائل اخلاقي از فضائل و به تعبير ديگر ملاک و معيار بازشناسي فعل اخلاقي است.
 
رذيلت اخلاقي که از آن با عبارات متفاوتي همچون فعل غير اخلاقي - در مقابل فعل اخلاقي - و ضد ارزش اخلاقي - در مقابل ارزش اخلاقي ياد مي شود؛ واژه اي است که در فرهنگ دين در برابر فضيلت اخلاقي به کار مي رود و از آن در مکاتب مختلف اخلاقي تعاريف متعدد و متفاوتي صورت گرفته است.
 
يکي از مسائل مهم و اساسي در علم اخلاق، چگونگي تمييز رذائل اخلاقي از فضائل و به تعبير ديگر ملاک و معيار بازشناسي فعل اخلاقي است. پاسخ هاي گوناگون و گاه متضادي به اين پرسش داده شده که ناهمگوني در برخي پاسخ ها به اختلاف در مباني معرفت شناسي و جهان بيني بازگشت مي کند. مکاتب مختلف به فراخور مباني فکري خويش هر يک معيار خاصي را در اين زمينه ارائه داده و جدول مشخصي را براي رذائل اخلاقي ترسيم نموده اند. در اين گفتار به تبيين ديدگاه اسلام مي پردازيم.
 
چگونگي تعيين معيار فعل غير اخلاقي:
در تعيين معيار رذيلت و شناخت آن، ابتدا لازم است به اين مسئله پرداخته شود که کمال حقيقي انسان در چيست؟ زيرا؛ در صورتي امري رذيلت و فعلي غير اخلاقي شمرده مي شود که مانع از رسيدن به کمال لايق و واقعي انسان باشد و موجب انحطاط روحي و اخلاقي و شقاوت او گردد و انسان را از مسير انسانيت دور نمايد؛ که به فرمايش قرآن کريم «کالانعام بل هم اضل سبيلا»[1] گردد. مکاتبي هم که در اين زمينه اظهار نظر کرده اند، به اين امر توجه داشته اند اما در تشخيص کمال حقيقي انسان به خطا رفته اند.
 
ثانياً: بايد به اين مطلب اذعان داشت که کمال انسان امري واقعي و صفتي وجودي است و بين افعال و صفات فرد با کمال او رابطه علي و معلولي واقعي برقرار است؛ بنابراين چون کمال امري موهوم و اعتباري نيست براي شناخت فضايل و رذايل اخلاقي، ملاک هاي اعتباري و قراردادي، مفيد فائده نيستند. حال با توجه به اين که کاملترين و بهترين شناخت نسبت به انسان و کمال حقيقي او را خداوند دارد و عالم ترين فرد نسبت به مقتضيات و موانعي که در وصول او به اين کمال مؤثرند، اوست، بهترين معيار شناخت فضايل و رذايل اخلاقي رجوع به منبع وحي مي باشد.
 
ثالثاً: يکي از معيارهاي مهم در تشخيص رذائل شناخت دقيق فضائل است. با شناخت دقيق فعل اخلاقي به راحتي مي توان ضد آن را شناخت. مرحوم ملا احمد نراقي در معراج السعاده به اين معيار اشاره مي کند: «شکي نيست که در مقابل هر صفت نيکي خلق بدي است که ضد آن است و چون دانستي که اجناس همه فضايل چهارند پس معلوم مي شود که اجناس صفات رذايل نيز چهارند، اول جهل که ضد حکمت است و دوم جبن که ضد شجاعت است و سوم شره که ضد عفت است و چهارم جور که ضد عدالت است... تحقيق مطلب اين که از براي هر فضيلتي حدي است مضبوط و معين که به منزله اوسط است و تجاوز از آن خواه به جانب افراط و خواه به طرف تفريط موديست به رذيله، پس هر صفت فضيلتي که وسط است به جاي مرکز دايره است و اوصاف رذايل به منزله ساير نقطه هائيست که در ميان مرکز يا محيط فرض شود و شکي نيست که مرکز نقطه اي است معين و ساير نقاط متصوره در اطراف و جوانبش غير متناهيه اند. پس بنابراين در مقابل هر صفت فضيلتي، اوصاف رذيله غير متناهيه خواهد بود و مجرد انحراف از صفت فضيلتي از هر طرفي موجب افتادن در رذيله خواهد بود.»[2]
 
رذائل اخلاقي بر اساس نظام اخلاقي اسلام
انسان فطرتاً کمال­جو است و هر چه در مسير کمال پيش برود، خواهان به دست آوردن درجات بالاتري از آن است. وجودي نهايت و کمال مطلق بر اساس تعاليم دين اسلام، وجود خداوند متعال است. بنابراين کمال انسان و مطلوب نهايي او در هرچه نزديک تر شدن به سرچشمه هستي و قرب پروردگار مي باشد.
 
از نظر اسلام، فضيلت فعل اخلاقي، به تأثيرگذاري آن فعل در رسيدن به کمال انسان بستگي دارد؛ از اين رو هر فعلي که در بازسازي روح آدمي و وصول به کمال نهايي تأثير بگذارد فضيلت و در غير اين صورت، رذيلت اخلاقي شمرده مي شود؛ البته مراد و مقصود، آن فعلي است که با اراده و اختيار آدمي انجام بپذيرد.[3]
 
نياز به يادآوري است که اين اثر بخشي، يا به طور مستقيم صورت مي پذيرد و يا زمينه را براي نيل انسان به سوي کمال يا شقاوت فراهم مي سازد. حال از آن جا که کمال نهايي انسان رسيدن به قرب خدا و بهره وري از صفات پروردگار است؛ هرآنچه انسان را از مقصد و مسير منحرف نمايد و از توجه به خداي متعال باز دارد، رذيلت اخلاقي به حساب مي آيد؛ مانند: خودخواهي، پيروي از هواي نفس، عجب و خودبيني، کبر و نخوت، دروغ، حسد و بخل، حب دنيا، غيبت، تهمت، ريا و هر گناه و نافرماني اي که خداي متعال نسبت به آن غضب مي نمايد. از اين جهت ترک واجبات و ارتکاب معاصي، از بزرگترين رذايل شمرده مي شود.
 
شايان ذکر است همان طور که فضايل در اثر بخشي، مراتب و درجاتي دارند و آن به ميزان معرفت، شناخت و انگيزه اي بستگي دارد که آن فعل از آن برخوردار است، رذايل و گناهان نيز با توجه به ميزان آثار سوء، مراتبي دارند و به صغيره و کبيره تقسيم مي شوند. پس هر فعلي که آدمي را از خدا و وصول به کمال حقيقي دورتر سازد و در انحطاط روحي و اخلاقي او نقش مخرب بيشتري داشته باشد، از رذيلت و پستي بيشتري برخوردار است.[4]
 
براي شناخت مصاديق رذائل اخلاقي و اثرات متفاوتي که در روح انسان دارند، آثار ارزشمندي بر اساس مباني اسلام و تعاليم اهل بيت(ع) تأليف گرديده، که مي توان از آن ها استفاده نمود و از جمله مهمترين آن ها مي توان از جامع السعادات تأليف ملا محمد مهدي نراقي و معراج السعاده تأليف ملا احمد نراقي نام برد.
 
نقش انگيزه در بازشناسي فعل اخلاقي
يکي از موضوعاتي که در اخلاق اسلامي به عنوان اساس ارزش در کارهاي اخلاقي مطرح مي شود عبارت است از «نيت» کار و انگيزه اي که انسان را وادار به انجام آن مي کند. يک فرق کلي بين نظريه اخلاقي اسلام با ساير نظريه هاي اخلاقي وجود دارد، زيرا؛ در اغلب مکاتب اخلاقي توجهي به نيت عمل نشده است. از نظر اسلام براي اين که کاري ارزش اخلاقي پيدا کند حسن فعلي به تنهايي کافي نيست بلکه همراه آن، حسن فاعلي نيز لازم خواهد بود؛ زيرا، آثار کارهاي اخلاقي يعني کمال و سعادت انسان بر حسن فاعلي و داشتن نيت صحيح مترتب مي گردد.[5] با توجه به اين مطلب نيت و انگيزه ممکن است فعل را تبديل به فعل قبيح نمايد و فضيلت رذيلت گردد. مثلا اگر يتيم را به جهت تعليم و تربيت او تأديب کنند، اين فعل چون به نيت خير و اصلاح بوده حسن پيدا مي کند، ولي اگر زدن به نيت ظلم و غير اصلاح باشد، اين فعل قبح پيدا مي کند.
 
پی نوشت ها:
[1]. اعراف/179.
[2]. معراج السعاده، ملا احمد نراقي، تهران، دهقان، (بي تا)، ص 31.
[3]. فلسفه اخلاق، مصباح يزدي، محمد تقي، ص 184؛ و فلسفه اخلاق، مجتبي مصباح، ص 140.
[4]. اخلاق و عرفان، رضا رمضاني، قم، مرکز مديريت حوزه علميه قم، 1383، ص 130 و 131.
[5]. اخلاق در قرآن، مصباح يزدي، محمد تقي، قم، موسسه امام خميني (ره) سوم، 1377، ج1، ص 114.
 
منبع: مرکز مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي حوزه علميه

سه شنبه 27 بهمن 1394برچسب:رذائل اخلاقی ، فضائل ، قرآن,

[ ]

 

خداوند مي‌فرمايد: قرآن شفاي هر دردي است. شفاي ظاهر و باطن، شفاي جسم و روح، شفاي برون و درون.
 
درباره تأثير سوره‌ها و آيات قرآن، بر جسم و جان انسان و ديگر موجودات در دو عنوان مطرح مي‌شود.
 
عنوان اوّل دربارة تأثير قرآن در جسم انسان، شفا بودن آن، شفا يافتن قلب از صفات پست، شفا پيدا كردن جسم از امراض گوناگون و صعب العلاج، كساني كه از قرآن و سوره‌ها و آياتش شفاي دردهاي خود را گرفته‌اند، توسل به قرآن، شهادت و شفاعت آن و بي‌نيازي مردم به واسطه ی آن بحث شده است.
 
عنوان دوّم درباره تأثير قرآن، بر قلب و جان انسان‌هاي مؤمن و كافر، انسان‌هاي ظالم و ستمگر، انسان‌هاي عياش و هرزه، حاكمان و سلاطين و مردان و زنان بحث شده است.
 
قرآن شفا است
خداوند مي‌فرمايد: قرآن شفاي هر دردي است. شفاي ظاهر و باطن، شفاي جسم و روح، شفاي برون و درون.
 
ابتدأ آياتي كه شفا بودن قرآن را با صراحت بيان مي‌دارند در اينجا ذكر مي‌كنيم و بعد از رواياتي را كه از معصومين‌ ـ عليهم السّلام ـ در اين زمينه نقل شده است.
كلمه ی شفا در قرآن، سه بار بيان شده است كه عبارت از:
 
«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ»[1]؛ ما قرآن را نازل كرديم در حالي كه آن، شفا و رحمت است از براي مؤمنين.
 
و مي‌فرمايد:«قُلْ هُوَ لِلَّذِينَ آمَنُوا هُدىً وَ شِفاءٌ»[2]؛ اي پيامبر! به مردم بگو، اين قرآني كه در ميان شماست، از براي آن كساني كه ايمان آورده‌اند هدايت و شفاي درد آن‌هاست.
 
و در آيه ديگر مي‌فرمايد:
 
« وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلا خَسَارًا»[3]؛ اي مردم دنيا! حقيقتاً از جانب خداوند براي شما موعظه‌اي آمد (قرآن) و آن شفاي دردهايي است كه در سينه‌هاست، و همان هدايت و رحمت است از براي مؤمنين.
 
اين سه آيه درباره ی تمام قرآن است. و امير المؤمنين ـ عليه السّلام ـ در چند جاي نهج البلاغه مي‌فرمايد: قرآن شفا است. از جمله فرموده است:از اين كتاب، براي بيماري‌هاي خود شفا بخواهيد، در مشكلات، از آن ياري طلبيد، چرا كه در اين كتاب، درمان بزرگترين دردهاست. (درد جسم و جان، درد كفر و نفاق، درد گمراهي و ضلالت).[4]
 
در جاي ديگر فرموده: بر شما باد به كتاب خدا (قرآن)، به درستي كه آن ريسمان محكم الهي و نوري روشن و شفايي، سودمند است.[5]
 
(ريسماني كه چنگ زنندگان به آن، از بدبختي و آتش جهنم نجات پيدا مي‌كنند، نور روشن عقلي كه به وسيله ی آن، احوال مبدأ و معاد كشف مي‌شود و از تاريكي‌هاي جهالت و كفر بيرون مي‌آيد، شفاي سودمندي است كه به واسطه آن امراض باطنيه و نفسانيه معالجه مي‌شوند).
 
و در جاي ديگر فرمودند: آگاه باشيد! به درستي كه در قرآن است، علم آن چه خواهد آمد (از قبيل موت، برزخ، بعث و نشور، قيامت، بهشت و جهنّم، درجات بهشت و دركات جهنّم و غيره) و در آن است، خبر از گذشته (از قبيل پيدايش آسمان و زمين. درخت و گياه و سنگ، انسان و حيوان، داستان‌هاي پيامبران گذشته و امّت‌هايشان، پادشاهان وگردنكشان وغيره). و اين قرآن، دواي درد شما است؛[6] (زيرا به وسيله ی آن، دردهاي جسماني و روحاني شما شفا پيدا مي‌كند).
 
و حضرت رسول ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: بر شما باد به قرآن و تلاوت آن؛ زيرا قرآن شفا دهنده نافع و دواي مباركي است.[7]
 
در روايات معصومين ـ عليهم السّلام ـ روايات بسياري در ارتباط با فضايل سوره‌هاي مختلف قرآن و تأثيرات آن در جسم و روح و روان انسان، وارد شده است كه در كتب معتبر بدان اشاره شده و آثار فراوان آنها در مسائل مختلف به تجربه رسيده است.
 
سلام قرآن...
 
اللّهم نوّر قلوبنا بنور القرآن و اشف صدورنا بالقرآن
 
پي نوشت ها:
[1] . سوره اسراء، آيه 82.
[2] . سوره فصلت، آيه 44.
[3] . سوره يونس، آيه 57.
[4] . نهج البلاغه، خطبه 176.
[5] . نهج البلاغه، خطبه 156.
[6] . نهج البلاغه، خطبة 158.
[7] . مكارم الاخلاق، ص 418.

سه شنبه 27 بهمن 1394برچسب:قران ،تاثیر ، جسم و جان ، خدا ، شفادهنده,

[ ]

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 10 صفحه بعد